راهبرد ما

این و بلاگ اختصاص به مسائل کلان ، استراتژی و راهبردی در حوزه موضوعات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی مرتبط با ایران و منطقه دارد

راهبرد ما

این و بلاگ اختصاص به مسائل کلان ، استراتژی و راهبردی در حوزه موضوعات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی مرتبط با ایران و منطقه دارد

بیانات رهبرمعظم انقلاب دراجتماع عظیم زائران ومجاوران حرم رضوی (ع

مرکز اصلی توطئه‌ها بر ضد ملت ایران آمریکاست.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع عظیم زائران و مجاوران حرم رضوی (ع) بیانات مهمی درباره ارزیابی وضع کنونی و پیشرفت‌های ملت ایران، مذاکره با آمریکا و الزامات حماسه اقتصادی و نیز انتخابات ریاست جمهوری مطرح فرمودند.ایشان ضمن بر شمردن توطئه‌های آمریکا بر ضد ملت ایران تاکید کردند: مرکز اصلی توطئه‌ها بر ضد ملت ایران آمریکاست.

مشروح سخنان مقام معظم رهبری.

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

الحمد ‌لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی ءاله الطّیبین الطّاهرین المنتجبین المعصومین سیّما بقیّة‌الله فی الأرضین. السّلام علی الصّدّیقة الطّاهرة فاطمة بنت رسول الله صلّی الله علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها.

محاسبه نفس .

به همه‌ برادران و خواهران عزیزی که در این محفلِ گرم و پرشور حضور یافته‌اند، سلام و تبریک عرض می کنم و خدا را از اعماق دل سپاسگزارم که فرصت عنایت کرد و مهلت داد تا یک‌ بار دیگر و یک سال دیگر و یک نوروز دیگر، در جوار بارگاه ملکوتی حضرت ابا الحسن الرّضا (علیه ءالاف التّحیّة و السّلام) در جمع شما مردم عزیز مشهد و زوار محترمی که از اکناف کشور حضور دارند، امکان و توفیق ملاقات و دیدار پیدا کنم و با شما درباره‌ مسائل جاری و مهم  کشور سخن بگویم. از خداوند متعال مسئلت می کنیم که دل ما را و زبان ما را هدایت فرماید و آنچه مورد رضای او است، بر قلب و زبان ما جاری شود. این هم یک توفیق بزرگی است که در عید نوروز، در کنار شادی‌ها و زیبایی‌هایی که در طبیعتِ نوروز وجود دارد، این فرصت، هر ساله برای ما دست می دهد که در چنین روزی در جمع شما مردم، به مسائل کشور و ارزیابی وضع کنونی خود و نگاه به گذشته و آینده‌ خود بپردازیم؛ با یک نگاه اجمالی، وضع دخل و خرج یکساله‌ خودمان را در ابعاد کلان ملی بررسی کنیم، محاسبه کنیم؛ محاسبه‌ نفس ملی، محاسبه‌ نفس عمومی. همچنان که در مسائل شخصی، محاسبه‌ نفس برای ما لازم است

که فرمود: «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا»؛[1] باید محاسبه‌ کار خود و اعمال خود و حرکات شخصی خود را داشته باشیم ــ محاسبه‌ ملی هم یک کار با‌اهمیت و پرارزش است؛ خودمان را محاسبه کنیم، به خودمان نگاه کنیم؛ آنچه را که بر ما گذشته است، بار دیگر مورد نظر قرار دهیم؛ از آن درس و عبرت بگیریم، برای آینده بهره ببریم.

برادران و خواهران عزیز توجه کنند که ما ملت ایران، فقط خودمان نیستیم که به مسائل خودمان نگاه می کنیم و آن را تقویم و ارزیابی می کنیم؛ کسان دیگری هم هستند که کار ما را مورد مطالعه قرار می دهند؛ درباره مسائل ما، کارهای ما، اقدامات ما قضاوت می کنند و نظر می دهند. ملتهایی هستند که از تجربه‌های ما استفاده می کنند، بعضِ دیگری هستند که به مطالعه‌ اوضاع ملت ایران اشتغال دارند؛ از پیشرفتهای ما خرسند می شوند، از موفقیتهای ما خوشحال می شوند؛ ما اگر پیروزی به دست بیاوریم، آنها احساس پیروزی

می‌کنند؛ اگر تلخی و تلخکامی در کار ما باشد، آنها تلخکام می‌‌شوند. کسان دیگری هم در دنیا هستند که کار ما را زیر ذره‌بین دارند، کار ما را مطالعه می کنند؛ آنها بعکس، از لغزشهای ما خوشحال می شوند، از موفقیتهای ما احساس دلتنگی می کنند، بدخواه ملت ایرانند؛ اینها هم کار ما را زیر نظر دارند. اینها عمدتاً کسانی هستند که در طول سالهای متمادی همه چیز این کشور در اختیار آنها بوده است، بر همه‌ امور کشور ما مسلط بودند؛ انقلاب آمده است دست اینها را کوتاه کرده؛ لذا با انقلاب بدند، با مردم انقلابی بدند، با حکومت انقلابی بدند، با نظام انقلابی دشمنند. بنابراین ما زیر نظر جامعه‌ بزرگی از آحاد بشر هستیم؛ کار ما را نگاه می کنند، عمل ما را می سنجند.

ارزیابی ها باید واقع بینانه باشد

بنابراین ما که به عملکرد خودمان و برنامه‌ گذشته و آینده‌ خودمان نگاه می کنیم، نگاهمان باید واقع‌بینانه باشد؛ ارزیابی ما ارزیابی درستی باشد. بعضی از مردمِ خود ما وقتی به اوضاع کشور نگاه می کنند، فقط ضعفها را می‌بینند؛ گرانی را می‌بینند، افت تولید در برخی از واحدهای تولیدی کشور را می‌بینند، فشارهای دشمنان را می‌بینند. این نگاه، نگاه ناقصی است. بنده نگاه متفاوتی دارم. من وقتی به اوضاع کشور و اوضاع ملتمان نگاه می کنم، یک میدان عظیم پرچالشی را مشاهده می کنم که ملت ایران در این میدان، به رغم دشمنان، سربلند و پیروز ظاهر شده است.

ضعفها هست، مشکلات هست؛ در مجموعه‌ حوادث و رویدادهای کشور، تلخی‌ها و تلخکامی‌هایی وجود دارد؛ ولی کسانی از قدرتمندان مادی عالم، با همه‌ وجود تلاش کردند که ملت ایران را فلج کنند؛ این را به زبان آوردند. آن خانم بی‌کفایتی که مسئولیت سیاست خارجی کشور آمریکا را بر عهده داشت، سینه‌اش را سپر کرد و گفت می خواهیم تحریمهایی در مورد جمهوری اسلامی اعمال کنیم که ایران فلج شود! این را صریحاً به زبان آوردند. و حالا عرض خواهم کرد که فعالیتها و اقدامهای  آنها چه بود و چه شد و به کجا انجامید. بنابراین از یک طرف، تلاش دشمن است در این عرصه‌ عظیم و میدان بزرگی که ملت ایران در آن به چالش و مقابله با دشمن سرگرم است؛ از طرف دیگر، وجود دستاوردهای بزرگی است که نشان‌دهنده‌ ظرفیت و قدرت و هوشمندی این ملت بزرگ است. وقتی انسان این صحنه را ملاحظه می کند، مثل صحنه‌ هماوردیِ ورزشکاران قدرتمندی است که زحمت و تلاش و کوشش و خستگی در آن هست، اما یک قهرمان، در این میدان موفق می شود، پیروز می شود؛ همه او را تحسین می کنند و آفرین می گویند. این قهرمان در این صحنه‌ عظیمی که در مقابل چشم ما است، ملت ایران است. هر کس این صحنه را درست ببیند و درست مطالعه کند، به ملت ایران‌ آفرین می‌گوید؛ همچنان که ما امروز صدای آفرین هوشمندان نکته‌بین دنیا را می شنویم که از میان همان کشورهایی که دشمن و بدخواه ملت ایرانند، نخبگان سیاسی، نخبگان دانشگاهی، افراد دنیا‌دیده و مجرب که اوضاع را زیر نظر دارند،  به ملت ایران آفرین می گویند. این عرصه‌ای است که در مقابل چشم ما است. بنابراین نگاه کردن و فقط به ضعفها چشم دوختن، غلط است. باید دید مجموعه‌ این تلاشها در سطح کشور چگونه انجام می گیرد و به چه سرانجامی منتهی می شود. با این دید وقتی به صحنه نگاه کنیم، باید به ایران و ایرانیِ مسلمان آفرین بگوییم.

دشمن از پیشرفت های کشور ناراحت است

گفتیم بعضی‌ها از پیشرفت ملت ایران غمگین و ناراحت می‌شوند. اینها چه کسانی هستند؟ این را بعد عرض خواهم کرد. دشمنانی که مایل نیستند پیشرفت و ترقی و رشد همه‌جانبه ملت ایران را ببینند، دو کار عمده در برنامه‌ آنها وجود دارد: یکی اینکه تا آنجایی که بتوانند، مانع‌تراشی کنند که ملت نتواند به این پیشرفتها و رشد دست پیدا کند؛ با تحریم، با تهدید، با مشغول کردن مدیران به کارهای درجه‌ دو و فرعی، به منعطف کردن حواس ملت بزرگ ایران و نخبگان کشور به کارهایی که در فهرست کارهای اصلی آنها قرار ندارد؛ یعنی مانع شدن عملی.

کار دوم این است که در تبلیغاتِ خودشان پیشرفتها را انکار کنند. امروز یک شبکه‌ تبلیغاتیِ بسیار عظیم با هزاران رسانه از انواع گوناگون رسانه‌ها در دنیا مشغول به کار است، برای اینکه اثبات کند که در ملت ایران، در کشور ایران پیشرفتی صورت نمی گیرد؛ پیروزی‌های ملت را انکار کنند؛ اگر ضعفهایی وجود دارد، این ضعفها را بزرگ و عمده کنند و در مقابل چشم همه قرار دهند؛ اما قوّتها و نقاط جوشش را ــ که در سراسر کشور و در هر گوشه و کنار، خود را به انسانهای منصف نشان می دهند ــ از چشمها پنهان کنند.

رئیس جمهور آمریکا در نطق رسمی، از مشکلات اقتصادی ایران حرف می‌زند؛ مثل اینکه از پیروزی خود دارد صحبت می کند؛ که بله، در ایران پول ملی افت کرده است، مشکلات اقتصادی این‌چنین و آنچنان است. البته او به قوّتهای این ملت، به تلاشهای مثبت و سازنده‌ای که در این کشور دارد انجام می گیرد، به پیروزی‌های بزرگ این ملت اشاره‌ای نکرده است و هرگز نخواهد کرد. سی سال است که ما با چنین چالشی مواجه‌ایم ــ که من در ارزیابی این سی سال، بعداً یک کلمه عرض خواهم کرد ــ اما چالشی که ملت ایران با آن مواجه است و دشمنانی ــ هم در عمل و هم در تبلیغات ــ کوشش می کنند مانع بروز و ظهور رشد چشمگیر کشور ایران که در سایه‌ اسلام زندگی می کند، بشوند، امروز چند برابر است.

می خواستند با تحریم ها کشور را فلج کنند

سال 91  که گذشت، یکی از سالهای بسیار پر کار برای دشمنان ما در این زمینه بود. آنها گفتند می خواهیم ملت ایران را با تحریمها فلج کنیم. اگر جمهوری اسلامی سر پا باشد، با‌نشاط باشد، رو به پیشرفت باشد، آنها در دنیا بی‌آبرو می شوند؛ لذا اگر می توانند، باید نگذارند؛ و اگر کار از دستشان خارج شد، لااقل در تبلیغات جور دیگری این مطلب را منعکس و وانمود کنند. اینها این دو کار را امروز با شدت بیشتری انجام می دهند؛ هم ممانعت عملی ــ با فشار، با تهدید، با تحریم و امثال اینها ــ هم با تلاش تبلیغاتی برای کوچک نشان دادن نقطه‌های قوّت، و بزرگ نشان دادن نقطه‌های ضعف.

عرض کردیم دشمنانی هستند. این دشمنان چه کسانی هستند؟ لانه‌ اصلی توطئه علیه ملت ایران کجاست؟ پاسخ به این سئوال، دشوار نیست. امروز سی و چهار سال است که هرگاه نام «دشمن» برده می‌شود، ذهن ملت ایران متوجه دولت آمریکا می شود. خوب است دولتمردان آمریکا به این نکته توجه کنند و این را بفهمند که ملت ایران در طول این سی و چند سال چیزهایی دیده است، مراحلی را گذرانده است، که تا می‌گویند دشمن، ذهن ملت ایران متوجه به آمریکا می شود. این مسئله‌ بسیار مهمی است برای یک دولتی که می‌خواهد در دنیا با آبرو زندگی کند؛ این مسئله، مسئله‌ قابل توجه و قابل دقتی است؛ باید روی این مسئله تکیه کنند. مرکز توطئه اینجا است، اساس دشمنی اینجا است.

اگر غلطی کنند تل آویو و حیفا را با خاک یکسان می کنیم

البته دشمنهای دیگری هم هستند که ما اینها را در درجه‌ اول و در ردیف اول به حساب نمی‌‌آوریم: دشمن صهیونیستی هم هست، منتها رژیم صهیونیستی در قواره و اندازه‌ای نیست که در صف دشمنان ملت ایران به چشم بیاید. گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی، ما را تهدید هم می کنند؛ تهدید به حمله‌ نظامی می‌کنند؛ اما به‌نظرم خودشان هم می دانند، و اگر نمی‌دانند، بدانند که اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تل‌آویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد. دولت انگلیسِ خبیث هم با ملت ایران دشمنی می کند؛ این هم یکی از دشمنان سنتی و قدیمی ملت ایران است؛ منتها دولت انگلیس نقش مکمل آمریکا را در این میدان بازی می کند. خود دولت انگلیس استقلالی ندارد که انسان او را یک دشمن مستقلی به حساب بیاورد؛ دنباله‌روِ آمریکا است.

بعضی از دولتهای دیگر هم دشمنی‌هایی دارند. من اینجا مناسب می دانم که بگویم مسئولین دولت فرانسه هم در چند سال اخیر دشمنی‌های آشکاری با ملت ایران کرده‌اند؛ این یک ناهوشمندی از سوی دولتمردان فرانسه است. انسان عاقل، بخصوص سیاستمدار عاقل، هرگز نباید انگیزه‌ این را داشته باشد که موجودی را که دشمن او نیست، تبدیل به دشمن کند. ما با دولت فرانسه، با کشور فرانسه مشکلی نداشتیم؛ نه در طول تاریخ مشکلی داشتیم، نه در دوران حاضر؛ اما سیاست غلط از زمان سارکوزی ــ که دولت امروز فرانسه هم متأسفانه همان راه را می رود ــ دشمنی با ملت ایران است. به نظر ما این کار غلطی است، کار غیرمدبرانه و غیرعاقلانه‌ای است، کار ناهوشمندانه‌ای است.

آمریکایی‌ها وقتی حرف می‌زنند، می‌گویند "جامعه‌ جهانی". اسم چندتا کشور را گذاشته‌اند «جامعه‌ جهانی»؛ که در رأس آنها آمریکا است، دنبال سرش هم صهیونیستها و دولت انگلیس و بعضی از دولتهای خرده‌ریز دیگر است! جامعه‌ جهانی به هیچ وجه در صدد دشمنی با ایران و ایرانی و ایران اسلامی نیست.

ارزیابی دشمنی ها در سال 91

خب، حالا که بنا است به سال 91 نگاه کنیم، این را بگوییم که از اول سال 91 آمریکایی‌ها برنامه‌های جدید خودشان را شروع کردند؛ با اینکه در زبان اظهار دوستی کردند، گاهی با ما اظهار دوستی کردند ــ در نامه و پیغام و امثال اینها ــ گاهی در رسانه‌ها با ملت ایران اظهار دوستی کردند، اما برخلاف این اظهارات غیرواقعی، در عمل سعی کردند نسبت به ایران و ملت ایران سختگیری کنند؛ تحریمهای شدیدی را از اوایل‌سال 91 گذاشتند ــ تحریم نفت، تحریم بانک و مبادلات بانکی و پولی بین جمهوری اسلامی و کشورهای دیگر ــ کارهای زیادی هم در این زمینه انجام دادند.

این هم یکی از آن لطایف عالم است که آمریکایی‌ها دشمنی می کنند، می گویند شما نفهمید که ما با شما دشمنیم؛ مخالفت و عناد می ورزند، متوقعند که ملت ایران نفهمد که آنها معاندند و دشمنی می کنند! این سیاست از اواخر دوران بوش در مقابل ایران شروع شده است، امروز هم متأسفانه همان سیاست را دولتمردان آمریکا ادامه می دهند؛ همان پنجه‌ چدنیِ زیر دستکش مخملی. من چند سال پیش اینجا در جوار بقعه‌ علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه السّلام) در همین سخنرانیِ اول فروردین گفتم مراقب باشید اظهار محبت شما، اظهار دوستی و موافقت شما به معنای این نباشد که دستکش مخملی بر روی پنجه‌ چدنی کشیدید و می خواهید تظاهر به دوستی کنید، اما در باطن دشمنی می کنید. آمریکایی‌ها برای متوقف کردن فروش نفت و انتقال پول ایران، مأمور ویژه فرستادند. از آمریکا افراد برجسته و خاصی را مأمور  کردند که با کشورها تماس بگیرند، به کشورها مسافرت کنند؛ حتّی با سران شرکتها صحبت کنند برای اینکه ارتباطات و اتصالات اقتصادی مربوط به نفت را با جمهوری اسلامی پیگیری نکنند؛ آنها را مجازات کنند به خاطر اینکه‌با جمهوری اسلامی ارتباط مالی دارند، ارتباط پولی دارند، یا معامله در مورد نفت دارند؛ این کار را از اول سال 91 و بخصوص از مرداد، با شدتِ تمام شروع کردند. انتظار داشتند ایران در مقابل این حرکتِ برنامه‌ریزی شده که با شدت دنبال هم می کردند، دست از فعالیتهای رشدیابنده‌ علمیِ خود بردارد و تسلیم زورگویی‌های آمریکا شود.

باید اقتصاد کشور را از نفت جدا کنیم

البته من این را بگویم ــ این را یک بار دیگر هم چند ماه قبل از این گفتم ــ که آمریکایی‌ها اظهار خوشحالی کردند و  گفتند که فلانی اعتراف کرد که تحریمها اثر گذاشته. بله، تحریمها بی‌اثر نبود؛ می خواهند خوشحالی کنند، بکنند. تحریمها بالاخره اثر گذاشت؛ این هم یک اشکال اساسی در خود ما است. اقتصاد ما دچار این اشکال است که وابسته‌ به نفت است. ما باید اقتصاد خودمان را از نفت جدا کنیم؛ دولتهای ما در برنامه‌های اساسیِ خودشان این را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم  کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاههای نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان "تکنوکرات" لبخند انکار زدند که مگر می شود؟! بله، می شود؛ باید دنبال کرد، باید اقدام کرد، باید برنامه‌ریزی کرد. وقتی برنامه‌ی اقتصادی یک کشور به یک نقطه‌ خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطه‌ خاص تمرکز پیدا می کنند. بله، تحریمها اثر گذاشت، منتها نه آن اثری را که دشمن می خواست؛ که من حالا این مسئله را شرح خواهم داد. این در مورد کار اقتصادی بود.

در عرصه‌ سیاسی هم در طول سال 91 سعی کردند ایران اسلامی را به تعبیر خودشان در دنیا منزوی کنند؛ یعنی دولتها را در رابطه‌شان و در نگاهشان به جمهوری اسلامی دچار تزلزل کنند و نگذارند جمهوری اسلامی سیاستهای خود را در سطح منطقه، در سطح جهان و در سطح کشورِ خود گسترش دهد و اعمال کند. این کار با شکست کامل روبه‌رو شد. در مسائل بین‌المللی سعی اینها این بود که ما چون اجلاس غیرمتعهدها را در تهران داشتیم، کاری کنند که این اجلاس سست و سبک برگزار شود؛ همه شرکت نکنند، یا شرکت فعال نکنند. درست عکس آنچه که آنها می‌خواستند، اتفاق افتاد. دو ثلث ملتهای جهان عضو جنش غیرمتعهدها هستند. سران کشورها در تهران شرکت کردند، ‌مسئولان بلندپایه شرکت کردند. همه ایران را تحسین کردند، همه از پیشرفتهای علمی و فنّاوری و اقتصادی کشور اظهار شگفتی کردند. همه در مقابل ملت ایران احساس تمجید و تحسین کردند؛ این را به ما هم گفتند، در مصاحبه‌هایشان هم گفتند؛ به کشورهایشان هم که برگشتند، این را همه تصدیق کردند. درست نقطه‌ مقابل آنچه که دشمنان ملت ایران می‌خواستند، اتفاق افتاد؛ نتوانستند تأثیر بگذارند.

ملت مشت محکم به دهان آنان زد

در زمینه‌ سیاست داخلی، هدف آنها از این تحریمها این بود که ملت را در راه خودشان مردد کنند؛ بین ملت ایران و نظام اسلامی جدایی بیندازند؛ مردم را دلسرد کنند، ناامید کنند. در روز بیست و دوم بهمن، ملت ایران با حضور متراکم خود، با شور و شوق خود، با احساساتی که نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی و نظام اسلامی ابراز کردند، مشت محکمی بر دهان آنها زدند. در عرصه‌ امنیتی هم تلاش کردند امنیت کشور را به هم بزنند ــ که تفاصیل آن را مسئولان در مصاحبه‌ها و در گفتار‌ها برای مردم بیان کردند ــ اما در آنجا هم موفق نشدند. در زمینه‌ سیاسی در منطقه، قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی را یک بار دیگر تجربه کردند. در مسائل منطقه‌ای کار به جایی رسید که اعتراف و اقرار کردند که بدون حضور ایران و بدون رأی ایران، هیچ مشکل بزرگی در منطقه حل نخواهد شد. در قضیه‌ حمله‌ رژیم صهیونیستی به غزه، حضور قدرتمند جمهوری اسلامی در پشت صحنه موجب شد که خودشان اعتراف کردند که در مقابل مبارزان فلسطینی شکست خوردند؛ گفتند ــ ما نگفتیم، آنها گفتند و اصرار کردند ــ که اگر چنانچه حضور جمهوری اسلامی نبود،‌ قدرت‌نمایی جمهوری اسلامی نبود، مبارزان فلسطینی نمی توانستند در مقابل اسرائیل مقاومت کنند، چه برسد به اینکه اسرائیل را به زانو در بیاورند؛ که در جنگِ هشت روزه فلسطینی‌ها توانستند اسرائیل را به زانو در بیاورند، و این اولین بار در تاریخ تشکیل رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی بود.

توفیق ملت در مقابله با تحریم ها

گفتیم که تلاشهای اینها بی‌اثر نبود؛ بله، بی‌اثر نبود، اما در کنار اثر منفی، یک اثر مثبت بزرگی هم که مورد انتظار ما بود، اتفاق افتاد؛ یعنی تحریم موجب شد که نیروهای درونی و ظرفیت عظیم ملت ایران فعال شود، استعدادهایی بروز کند و کارهای عظیمی تحقق پیدا کند؛ که اگر تحریم نبود، این کارها اتفاق نمی‌افتاد. ما به برکت تحریم توانستیم به کارهای بزرگی دست بزنیم؛ جوانان ما توفیقاتی به دست بیاورند که اگر تحریم نبود، ما به این توفیقات یقیناً دست پیدا نمی‌کردیم. در زمینه‌ کارهای زیربنایی ــ که بعد عرض خواهم کرد ــ در سال 91 پیشرفتهایی صورت گرفت که در مقایسه‌ با سالهای قبل هم، سال 91 یک سال برجسته‌ای است. کارهای زیربناییِ انبوهی صورت گرفت؛ در زمینه‌ راه، در زمینه‌ انرژی، در زمینه‌ کشف منابع جدید نفت، در زمینه‌ کشف منابع جدید اورانیوم، در زمینه‌ ایجاد و توسعه‌ نیروگاه و پالایشگاه و ده‌ها کار صنعتی بزرگ؛ که اینها همه زیرساختهای اقتصادی آینده‌ کشور است. بله، ما اگر چنانچه این زیرساختها را از قبل فراهم کرده بودیم، تحریم دشمن همین مقدار اثر منفی را هم که کرد، نمی کرد. این کارها را ما انجام دادیم و توانستیم پابه‌پای دشمنی و تحریم دشمنان، در جهت مثبت جلو برویم. کارهای بزرگی انجام گرفت؛ یک قلم، پیشرفتهای بزرگ علمی در طول سال 91 است. در زمینه‌ علم و فنّاوری کارهایی شد که حقیقتاً چشم‌پُرکن و برای انسانی که معتقد به آینده‌ کشور است، خرسندکننده و خوشحال‌کننده است. یعنی همین سالی که خواستند بر ملت ایران سخت بگیرند، جوانان عزیز ما، دانشمندان ما ماهواره‌ ناهید را به فضا فرستادند؛ کاوشگر پیشگام را با موجود زنده به فضا فرستادند؛ جنگنده‌ فوق پیشرفته ساخته شد. اهمیت هر کدام از اینها به قدری است که جا دارد یک ملت برای هر یک از اینها اظهار خوشحالی و خرسند کند، برایش سرود بسازند، جشنواره درست کنند. کارها چون متراکم است، درست تبلیغ نمی شود و خبررسانیِ کاملی هم انجام نمی‌گیرد.

 وقتی که این موجود زنده به فضا فرستاده شد و سالم برگشت، آنقدر این قضیه برای دانشمندان دنیا و ناظران بین المللی تعجب‌آور بود که اول انکار کردند؛ ولی بعد که دیدند چاره‌ای نیست و حقایق و نشانه‌های درستی و واقعیت را مشاهده کردند، مجبور شدند که قبول کنند.

در حوزه‌ سلامت و مهندسی پزشکی کارهای بزرگی انجام گرفت که مربوط به سلامت مردم است. در زمینه‌ زیست‌فنّاوری در منطقه اول شدیم. کارهای تخصصی برجسته‌ای در این زمینه انجام گرفت و اقلام متعدد دارویی بر این اساس تولید شد. این همان سالی است که بر ملت ایران سخت گرفتند، برای اینکه او را از زندگی و از همه‌ فرآورده‌های استعداد بشری محروم کنند. در همین سال، در حوزه‌ نانوفنّاوری ــ که یک انقلاب در زمینه‌ فنّاوری و صنعت است ــ رتبه‌ اول را در منطقه پیدا کردیم. در همین سال، در چندین حوزه‌ علمیِ مهم، مقام اول تولید علم در منطقه بودیم. در رکوردهای علم و تولید علمی، در انتشار مقالات علمی، در سرعت پیشرفت علمی، در سهم کشور در تولیدات علمیِ کل جهان، شاهد پیشرفت بودیم. در مسابقات علمیِ فنّاورانه‌ دانشجویان، کشور نسبت به سال گذشته سی و یک درصد رشد داشت. در سال 91، تعداد دانشجو به قدری افزایش پیدا کرد که بیست و پنج برابر اول انقلاب، ما امسال دانشجو داریم. بیست و پنج برابر اول انقلاب، دانشجویان در کشور مشغول تحصیل هستند. اینها پیشرفتهای عظیم ملت ایران است. در حوزه‌ آب، در حوزه‌ محیط زیست، در سلولهای بنیادی، در انرژی‌های نو، در گیاهان دارویی، در انرژی هسته‌ای، کشور توانست به پیشرفتهای بزرگی دست پیدا کند. اینها همه مربوط به آن سالی است که دشمنان ملت ایران همه‌ تلاش خود را بسیج کردند تا ملت ایران را از کار بیندازند.

درسهای بزرگ حوادث سال 91

حوادث سال 91 درس بزرگی به ما می دهد؛ این درس این است که یک ملت زنده از تهدید و فشار و سختگیری دشمن هرگز به زانو در نخواهد آمد. برای ما و برای همه‌ کسانی که مسائل ایران را دنبال می کنند، معلوم شد که آنچه برای یک ملت مهم است، تکیه به استعداد درونی خود، توکل به خدای بزرگ، اعتماد به خود و عدم تکیه‌ به دشمنان است؛ این است که می تواند یک ملت را به جلو ببرد. سال 91 برای ما یک میدان رزمایش بود، یک میدان تمرین بود. به کوری چشم دشمن، ما ملت ایران فلج که نشدیم، در این میدان رزمایش توانستیم از خودمان برجستگی‌هایی را هم  نشان دهیم. البته ضعفهای خودمان را هم شناختیم؛ خاصیت رزمایش این است. در یک تمرین رزمی و در یک رزمایش، یک مجموعه‌ رزمی، هم قوّتهای خود را می شناسد، هم ضعفهای خود را می‌شناسد و آنها را برطرف می کند. ما ضعفهای خودمان را هم شناختیم. ضعف ما در اقتصاد، که به سختیِ معیشت گروه‌هایی از مردم منتهی شد، عبارت است از وابستگی به نفت ــ که عرض کردم این یکی از ضعفهای ما است ــ بی‌اعتنایی به سیاستهای کلان اقتصادی، و سیاستها و تصمیم‌گیری‌های پی‌در‌پیِ روزمرّه. مسئولین کشور ــ مسئولینِ امروز و بخصوص مسئولین آینده که بعد از انتخاباتِ امسال بر سر کار خواهند آمد ــ به این نکته توجه کنند؛ کشور باید سیاست اقتصادیِ کلانِ روشن و مدوّن و برنامه‌ریزی‌شده داشته باشد؛ حوادث گوناگون نتواند تغییر و تبدیلی در آن ایجاد کند.

درس بزرگ دیگر ما این بود که بنیه‌ کشور قوی است. وقتی بنیه قوی شد، تأثیرات خصمانه‌ دشمنان به حداقل می‌رسد. اگر مسئولین که در این کشور بزرگ و با این بنیه‌ قوی، مسئولیت را پذیرفتند، با تدبیر کار کنند، مدیران با هم باشند، با هم فعالیت کنند ــ توصیه‌ای که ما همیشه به مسئولین و مدیران کشور می کنیم ــ با حزم و تدبیر عمل کنند، آن وقت می توانیم از هر تهدیدی یک فرصتی بسازیم؛ همچنان که در سال 91 از تهدیدهای دشمن فرصت ساختیم و توانستیم به طرف جلو حرکت کنیم. آنچه که مسئولین کشور و ملت عزیز ما در سال 91 انجام دادند، ان‌شاءالله باید آثار آن در زندگی مردم، در آینده و در سالهای بعد خود را نشان دهد و نشان خواهد داد.

البته اقتصاد مسئله‌ مهمی است که بنده در این چند سال پی‌در‌پی بر روی آن تکیه کرده‌ام، اما تنها مسئله هم مسئله‌ اقتصاد نیست؛ امنیت کشور مهم است، سلامت مردم مهم است، پیشرفتهای علمی مهم است و اساس کار و زیربنای کار است ــ که اگر چنانچه در کشور علم پیشرفت کند، همه‌ کارهای بعدی آسان خواهد شد ــ استقلال و عزت ملی برای کشور مهم است، زیردست نبودن یک ملت و ارباب نداشتن یک ملت مهم است، نفوذ و اقتدار منطقه‌ای یک ملت و یک کشور پشتوانه‌ استقلال و امنیت کشور است و مهم است. در همه‌ این موارد، ما پیشرفت داشتیم؛ هم در زمینه‌ امنیت، هم در زمینه سلامت، هم در زمینه‌ نفوذ بین‌المللی، هم در زمینه‌ تسلط بر حوادث گوناگونی که بر کشور و بر منطقه جاری است.

کسانی که تسلیم آمریکا شدند ببینند ما کجا هستیم آنها کجا هستند؟

ملت ما با پیشرفتها ثابت کرد که در سایه‌ آمریکا زندگی نکردن، به معنای عقب‌افتادگی نیست؛ این نکته‌ مهمی است. قدرتمندان عالم، استعمارگران ــ در روزی که استعمارِ مستقیم بود ــ و امروز آمریکا، می خواهند به ملتهای دنیا اثبات کنند که اگر می خواهید زندگی خوب داشته باشید و پیشرفت کنید، باید زیر سایه‌ ما بیایید. ملت ایران اثبات کرد که این حرف دروغ است. ملت ما ثابت کرد که وابسته نبودن به آمریکا و قدرتهای بزرگ نه فقط موجب عقب‌افتادگی نیست، بلکه موجب پیشرفت است؛ دلیل واضح این است که شما این سی سالِ جمهوری اسلامی را مقایسه کنید با سی سالِ بعضی از کشورهایی که در سایه‌ آمریکا زندگی کردند، دل خودشان را به سالی دو سه میلیارد دلار کمک آمریکا خوش کردند و تسلیم آمریکا شدند؛ ببینید آنها کجایند، ما کجاییم؟ هستند کشورهایی که خودشان را به دُم آمریکا بستند و دنباله‌روِ آمریکایند. سی سال تجربه در مقابل ما است. ببینید سی سالِ جمهوری اسلامی چگونه گذشته است و جمهوری اسلامی و ملت ایران از کجا به کجا رسیده است، آنها در چه وضعی هستند. هر کس این را مطالعه کند، خواهد فهمید که وابسته نبودن به قدرتهای بزرگ، برای یک ملت فرصت است، نه تهدید؛ و این فرصت را بحمدالله ملت ایران با قدرت خود، با شجاعت خود، با هوشمندیِ خود به دست آورده است.

دو موضوع لازم را در اینجا باید عرض کنم، که اینها مربوط به آینده است: یک مسئله این است که ما در برنامه‌ریزی‌ها همیشه باید جلوتر از دشمن حرکت کنیم. در مقابل فعالیت دشمن، کشور نباید در حال انفعال به سر ببرد. هوشمندانه باید نقشه‌ دشمن را حدس زد و تشخیص داد و جلوتر از دشمن عمل کرد. ما در یک مواردی این‌جوری عمل کردیم، موفقیتش را دیدیم؛ یک نمونه، همین مسئله‌ تأمین سوخت بیست درصدِ مورد نیاز نیروگاه تحقیقاتی تهران است که رادیو‌داروهای مهمِ مورد نیاز کشور در آنجا تولید می شود. این  نیروگاه کوچک احتیاج داشت به سوخت بیست درصد، که ما بیست درصد را تولید نمی کردیم و همیشه این را از خارج تهیه میکردیم. دشمنان ما فکر کردند که از این فرصت استفاده کنند، این نیاز ملی را گرو بگیرند، برای اینکه جمهوری اسلامی را وادار کنند به قبول تحمیلها و تحکمهای خودشان؛ خواسته‌های خودشان را به این وسیله تحمیل کنند. جوانان ما، دانشمندان ما، قبل از آنکه کار به نقطه‌ فشار و حساس برسد، توانستند سوخت غنی شده بیست درصد را تهیه کنند و آن سوخت را تبدیل کنند به صفحه‌ مورد نیازی که در آن نیروگاه لازم بود تهیه شود. مخالفین ما حدس هم نمی زدند که ما بتوانیم این کار را انجام دهیم؛ اما مسئولین کشور به‌وقت متوجه این نیاز شدند، دست‌به‌کار شدند؛ استعداد ایرانی شکوفا شد، بُروز کرد و این کار را با موفقیت انجام دادیم. آنها در حالی که انتظار داشتند جمهوری اسلامی ملتمسانه از آنها سوخت بیست‌درصد را درخواست کند، جمهوری اسلامی اعلام کرد که ما سوخت بیست‌در‌صد را در داخل تهیه کردیم و احتیاجی به شما نداریم. اگر دانشمندان ما، مردان علمی ما، جوانان ما این کار را نمی کردند، ما امروز باید با اصرار، با التماس، با هزینه‌ زیاد، در مقابل کسانی که دوست ما نیستند، می رفتیم؛ یا سوخت بیست‌درصد را درخواست می کردیم، یا رادیوداروها و محصول را درخواست می کردیم. مسئولین کشور پیش‌بینی کردند، به‌وقت فهمیدند؛ آنچه را که باید انجام دهند، انجام دادند؛ لذا پیروز شدیم. این باید یک برنامه‌ای باشد برای همه‌ مسائل اساسی کشور و همه‌ نیازهای کشور.

باید یک قدم جلوتر از نقشه دشمن حرکت کنیم

دولتها، صنعتگران، کشاورزان، سرمایه‌داران و کارآفرینان، پژوهشگران علمی، طراحان علمی و صنعتی همه موظفند به این وظیفه‌ اخلاقیِ بزرگ، به این وظیفه‌ عاقلانه، که پیش از نیاز، خودشان را آماده کنند و یک قدم جلوتر از نقشه‌ دشمن حرکت کنند. مدیران اقتصادی، استادان دانشگاه، انجمنهای علمی، پارکهای علمی و فنّاوری، همه‌ اینها باید پیشدستی را در کار علمی وجهه‌ همت خودشان قرار دهند؛ مقاله‌ علمی می نویسند، در این جهت باشد؛ پژوهش علمی می کنند، در این جهت باشد؛ کار صنعتی می‌کنند، کار فنی می کنند، کار علمی می کنند، همه در این جهت باشد؛ مدیران دولتی، مدیران دانشگاه‌ها، مدیران علمی، آحاد ملت در این جهت حرکت کنند.

وظیفه‌ همه‌ ما این است که سعی کنیم کشور را مستحکم، غیر قابل نفوذ، غیر قابل تأثیر از سوی دشمن، حفظ کنیم و نگه داریم؛ این یکی از اقتضائات «اقتصاد مقاومتی» است که ما مطرح کردیم. در اقتصاد مقاومتی، یک رکن اساسی و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. اقتصاد باید مقاوم باشد؛ باید بتواند در مقابل آنچه که ممکن است در معرض توطئه‌ دشمن قرار بگیرد، مقاومت کند. این مطلب اوّلی که لازم بود عرض کنم.

پیشنهاد مذاکره یک تاکتیک برای فریب افکار عمومی است

مطلب دوم: آمریکایی‌ها مرتب از راه‌های گوناگون به ما پیغام می دهند که بیایید درباره‌ مسئله‌ هسته‌ای گفتگو کنیم؛ هم به ما پیغام می دهند، هم در تبلیغات جهانی‌شان این را مطرح می کنند. مسئولین بلندپایه و مسئولین میانی آمریکا بارها و بارها می گویند بیایید در کنار گفتگوهای 1+ 5 که درباره‌ مسائل هسته‌ای بحث می کنند، آمریکا و جمهوری اسلامی دو به دو، درباره‌ مسئله‌ هسته‌ای ایران بحث کنند. من به این گفتگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربه‌های گذشته‌ ما نشان می دهد که گفتگو در منطق حضرات آمریکایی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راه حل منطقی دست پیدا کنیم ــ منظورشان از گفتگو این نیست ــ منظورشان از گفتگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما همیشه اعلام کردیم و گفتیم که این، گفتگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمی‌رود. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم. در این خصوص، چند مطلب را باید روشن کنم:

یک مطلب این است که آمریکایی‌ها مرتب پیغام می دهند ــ گاهی می نویسند، گاهی پیغام می دهند ــ که ما قصد تغییر نظام اسلامی را نداریم؛ به ما این‌جور می گویند. جواب این است که ما نگران این نیستیم که شما قصد تغییر نظام  اسلامی را داشته باشید یا نداشته باشید، که حالا هی اصرار می کنید که ما این قصد را نداریم. آن روزی هم که شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشتید و این را به‌صراحت اعلام کردید، هیچ کاری نتوانستید انجام دهید، بعد از این هم نخواهید توانست انجام دهید.

 نکته‌ دوم: آمریکایی‌ها مرتب و پی‌در‌پی پیغام می دهند که ما در پیشنهادِ مذاکره‌ منطقی صادقیم؛ یعنی صادقانه از شما می خواهیم که مذاکره کنید و مذاکره‌ منطقی بکنیم؛ یعنی مذاکره‌ تحمیلی نباشد. من در جواب می گویم: ما به شما بارها گفته‌ایم که در پی سلاح هسته‌ای نیستیم، شما می گویید باور نمی کنیم؛ ما چرا باید حرف شما را باور کنیم؟! وقتی شما حاضر نیستید یک سخن منطقی و صادقانه را قبول کنید، ما چرا باید حرفی را که شما می‌زنید ــ که خلاف آن بارها ثابت شده است ــ از شما قبول کنیم؟ برداشت ما این است که پیشنهاد مذاکره از سوی آمریکایی‌ها، یک تاکتیک آمریکایی و برای فریب‌ دادن افکار عمومی است؛ افکار عمومی دنیا و افکار عمومی مردممان.  باید شما ثابت کنید این نیست. می توانید ثابت کنید؟  ثابت کنید.

همین‌جا من این را بگویم که از جمله تاکتیکهای تبلیغاتی اینها این است که گاهی شایع می کنند که از طرف رهبری، کسانی با آمریکایی‌ها مذاکره کردند؛ این هم یک تاکتیک تبلیغاتیِ دیگر و دروغ محض است. تا کنون از سوی رهبری، هیچ‌ کس با آنها مذاکره نکرده است. در چند مورد، در طول سالهای متمادی، در دولتهای گوناگون، کسانی بر سر موضوعات مقطعی ــ که ما هم مخالفتی نداشتیم ــ با آنها مذاکره کرده‌اند؛ اما مربوط به دولتها بوده است. البته همانها هم موظف بوده‌اند که خطوط قرمز رهبری را رعایت کنند؛ امروز هم موظفند و باید رعایت کنند.

آمریکایی ها مایل به تمام شدن مذاکرات هسته ای نیستند

نکته‌ سوم: بر اساس تجربه و نگاه به صحنه، با دقت و کنجکاوی، برداشت ما این است که آمریکا مایل به تمام ‌شدن مذاکرات هسته‌ای نیست. آمریکایی‌ها دوست ندارند گفتگو‌های هسته‌ای تمام شود و مناقشه‌‌ هسته‌ای حل شود؛ وگرنه چنانچه آنها مایل به اتمام این مذاکرات و حل این مشکل بودند، راه حل، بسیار نزدیک و بسیار آسان بود. ایران در مسئله‌ هسته‌ای، فقط  می خواهد حق غنی‌سازیِ او ــ که حق طبیعی‌اش است ــ از طرف دنیا شناخته شود؛ مسئولان کشورهایی که مدعی هستند، اعتراف کنند که ملت ایران حق دارد غنی‌سازی هسته‌ای را برای اهداف صلح‌آمیز در کشورِ خودش و به دست خودش انجام دهد؛ این توقعِ زیادی است؟ این آن چیزی است که ما همیشه گفته‌ایم؛ آنها همین را نمی خواهند.

آنها می گویند ما نگرانی داریم که شما به سمت تولید سلاح هسته‌ای بروید ــ چندتا کشور هم بیشتر نیستند، که اسم آوردم؛ اسم خودشان را می گذارند "جامعه‌ جهانی"! ــ می گویند جامعه‌ جهانی نگرانی دارد. نخیر، جامعه‌ جهانی هیچ نگرانی‌ای ندارد. اکثر کشورهای دنیا طرف جمهوری اسلامی هستند و از خواسته‌ ما حمایت می کنند؛ چون خواسته‌ بحقی است. آمریکایی‌ها اگر می خواستند مسئله حل شود، این راه حلِ بسیار آسانی بود؛ می توانستند به حق غنی سازی برای ملت ایران اعتراف کنند؛ برای اینکه نگرانی‌ای هم از آن جهات نداشته باشند، می توانستند مقررات قانونی آژانس هسته‌ای را هم اعمال کنند؛ ما هم از اول هیچ مخالفتی با اعمال این نظارتها و مقررات نداشتیم. هر وقت نزدیک به راه حل می شویم، آمریکایی‌ها یک سنگی می‌اندازند که جلوی راه حل گرفته شود. هدف آنها طبق تلقی‌ و برداشتی که من دارم، این است که می خواهند این قضیه باقی بماند تا بهانه‌ای باشد برای فشار؛ که آن فشارها ــ همان طور که خودشان گفتند ــ برای فلج ‌کردن ملت ایران است. البته به کوری چشم دشمن، ملت ایران فلج نخواهد شد.

آمریکایی ها باید از دشمنی با جمهوری اسلامی دست بردارند

نکته‌ چهارم و آخر در این مسئله این است که اگر آمریکایی‌ها صادقانه می خواهند کار تمام شود، بنده راه حل را ارائه می دهم. راه حل این است: آمریکایی‌ها از دشمنی با جمهوری اسلامی دست بردارند، از دشمنی با ملت ایران دست بردارند. پیشنهاد مذاکره، حرف منطقی و متین و مستدلی نیست؛  حرف درست این است. اگر می خواهند مشکلات فی‌ما‌‌بین وجود نداشته باشد ــ که می گویند ما می خواهیم بین ایران و آمریکا مشکلی وجود نداشته باشد ــ دست از دشمنی بردارند. سی و چهار سال است که دولتهای گوناگون آمریکا با فهم غلط از ایران و ایرانی، دشمنی‌های گوناگونی را با ما طراحی کرده‌اند. از سال اول پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، اینها با ما دشمنی کردند؛ در زمینه‌ امنیت، علیه امنیت ما برنامه‌ریزی کردند؛ حرکات خصمانه انجام دادند؛ علیه تمامیت ارضی ما اقدام کردند؛ از دشمنان ریز و درشت ما در طول سالهای متمادی همیشه حمایت کردند؛ علیه اقتصاد ملی ما فعالیت کردند؛ از همه ابزارها علیه ملت ایران استفاده کردند؛ و در همه‌ اینها هم بحمد‌الله شکست خوردند؛ بعد از این هم  در مقابله‌ با ملت ایران اگر این دشمنی‌ها را ادامه دهند، شکست خواهند خورد. بنابراین بنده مسئولان آمریکایی‌ را هدایت می کنم؛ اگر دنبال راه عاقلانه می گردند، راه عاقلانه این است که سیاست خود را تصحیح کنند؛ عمل خود را تصحیح کنند و  دست از دشمنی با ملت ایران بردارند. این بحث تمام شد.

انتخابات مظهر حماسه سیاسی کشور است

 یک بحث دیگری دارم که باید با اجمال آن را هم عرض کنم و آن، مسئله‌ بسیار مهم انتخابات است. انتخابات در کشور ما مظهر «حماسه‌ سیاسی» است. آنچه که عرض کردم که وظیفه‌ ما است و وظیفه‌ قشرهای گوناگون بود که انجام دهیم، مظهر «حماسه‌ اقتصادی» بود. انتخابات، مظهر «حماسه‌ سیاسی» است؛ مظهر اقتدار نظام اسلامی است؛ مظهر آبروی نظام است. آبروی جمهوری اسلامی به انتخابات و حضور مردم در پای صندوقهای رأی و تأثیر یکایک مردم در انتخاب مدیران کشور است. انتخابات مظهر اراده‌ ملی است، نماد مردم‌سالاری اسلامی است. ما که مسئله‌ مردم‌سالاری اسلامی را در مقابل دموکراسیِ لیبرال غربی مطرح کردیم، مظهر مردم‌سالاری اسلامی همین حضور مردم در انتخابات است. لذا به خاطر اهمیتی که انتخابات دارد، دشمنان ملت ایران همیشه سعی کرده‌اند انتخابات را از شور و هیجان بیندازند؛ برنامه‌ریزی کردند که مردم را از حضور در پای صندوقهای رأی باز بدارند؛ مردم را دلسرد کنند، مردم را ناامید کنند. در طول سالهای مختلف که ما انتخابات داشتیم ــ چه انتخابات مجلس، و چه بخصوص انتخابات ریاست جمهوری ــ همیشه دشمنان ما سعی کردند این انتخابات را بی‌‌رونق کنند؛ این به خاطر اهمیت انتخابات در کار کشور است.من چند نکته را در باب انتخابات عرض می کنم. البته دو ماه و اندی فرصت باقی است؛ اگر عمری بود، باز در فرصتهای دیگر راجع به انتخابات مطالب دیگری را عرض می کنم؛ فعلاً چند نکته را عرض می کنم.

مشارکت باید گسترده باشد

نکته‌ اول این است که در درجه‌ اول، گسترش مشارکت و حضور گسترده‌ مردم در انتخابات اهمیت دارد. شور انتخاباتی در کشور و حضور مردم پای صندوقهای رأی می تواند تهدیدهای دشمنان را بی‌اثر کند؛ می تواند دشمن را ناامید کند؛ می تواند امنیت کشور را تأمین کند. ملت عزیز ما در همه‌ نقاط کشور این را بدانند؛ حضور گسترده‌ آنها در پای صندوق رأی، در آینده‌ کشور تأثیر دارد؛ در امنیت، در استقلال، در ثروت ملی، در اقتصاد، در همه‌ مسائل مهم کشور تأثیر می گذارد. این نکته‌ اول؛ که انتخابات باید به توفیق الهی، به کمک پروردگار، با همت ملت ایران، با مشارکت گسترده تحقق پیدا کند.

نکته‌ دوم: در انتخابات، همه‌ سلیقه‌ها و جریانهای معتقد به جمهوری اسلامی باید شرکت کنند؛ این، هم حق همه است، هم وظیفه‌ همه است. انتخابات مال یک سلیقه‌ خاص، مال یک جریان فکری و سیاسیِ خاص نیست. همه‌ کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و به استقلال کشور معتقدند، به آینده‌ کشور اهمیت می دهند، دلشان برای منافع ملی می سوزد، باید در انتخابات شرکت کنند. رو گرداندن از انتخابات، مناسب کسانی است که با نظام اسلامی مخالفند.

رای مردم تعیین کننده است

نکته‌ سوم: در نهایت، رأی مردم تعیین کننده است. آنچه که اهمیت دارد، تشخیص شما و رأی شما است. باید خودتان تحقیق کنید، ملاحظه کنید، دقت کنید، از انسانهای مورد اعتمادتان بپرسید، تا به اصلح برسید و اصلح را انتخاب کنید. رهبری، یک رأی بیشتر ندارد. بنده‌ حقیر مثل بقیه‌ مردم، یک رأی دارم؛ این رأی هم تا وقتی که در صندوق انداخته نشود، هیچ کس از آن مطّلع نخواهد بود. حالا ممکن است آن کسانی که صندوق دست آنها است، بعد باز کنند، خط این حقیر را بشناسند، بفهمند بنده به چه کسی رأی دادم؛ اما تا قبل از رأی دادن، کسی مطّلع نخواهد شد. این‌جور نیست که کسی بیاید نسبت بدهد که رهبری نظرش به فلان است، به بهمان نیست. اگر چنین نسبتی داده شد، این نسبت درست نیست. البته این روزها با این وسایل عجیبِ رسانه‌ایِ کنونی ــ‌ این پیامکها و امثال اینها ــ متأسفانه حرفهای گوناگون، نسبتهای گوناگون به اشخاص گوناگون، رواج دارد. گاهی ممکن است یک نفر هزاران پیامک بفرستد. برای من گزارش دادند که ممکن است در ایام انتخابات، روزی چند صد میلیون پیامک رد و بدل شود. مراقب باشید، تحت تأثیر این چیزها قرار نگیرید؛ نگاه کنید، تشخیص بدهید، اصلح را بشناسید و برای ادای تکلیف، اسم او را به صندوق رأی بیندازید. البته هر کسی و یا فعالان سیاسی می توانند دیگران را هم با نظر خودشان همرأی کنند ــ این اشکالی ندارد ــ اما از حقیر کسی چیزی در این زمینه نخواهد شنید. در عین حال مردم می‌توانند به همدیگر بگویند، سفارش کنند، تأکید کنند، توصیه کنند، یکدیگر را توجیه کنند و به هم کمک کنند برای شناخت اصلح. به هر حال آنچه که ملاک عمل است، رأی آحاد مردم است.

همه باید تسلیم قانون باشند

نکته‌ چهارم: در مسئله‌ انتخابات و غیر انتخابات، همه باید تسلیم رأی قانون  باشند؛ در مقابل قانون تمکین کنند. آن حوادثی که در سال 88 پیش آمد ــ که برای کشور ضرر داشت و ضایعه‌آفرین بود ــ همه از همین ناشی شد که کسانی نخواستند به قانون تمکین کنند؛ نخواستند به رأی مردم تمکین کنند. ممکن است رأی مردم برخلاف آن چیزی باشد که منِ شخصی مایل به آن هستم؛ اما باید تمکین کنم. آنچه که اکثریت مردم، اغلبیت مردم آن را انتخاب کردند، باید همه تمکین کنند؛ همه باید زیر بار بروند. خوشبختانه سازوکارهای قانونی برای رفع اشکال، رفع اشتباه، رفع شبهه وجود دارد؛ از این راهکارهای قانونی استفاده کنند. اینکه وقتی آنچه که اتفاق افتاده است، برخلاف میل ما شد، مردم را به شورش خیابانی دعوت کنیم ــ که این در سال 88 اتفاق افتاد ــ یکی از خطاهای جبران‌ناپذیر است. این تجربه‌ای شد برای ملت ما، و ملت ما همیشه در مقابل یک چنین حوادثی خواهد ایستاد.

رئیس جمهور آینده نباید نقاط ضعف روسای جمهور گذشته را داشته باشد

نکته‌ آخر: این را همه بدانند که آنچه ما برای رئیس‌جمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از امتیازاتی که امروز وجود دارد، منهای ضعفهایی که وجود دارد. این را همه توجه کنند؛ رئیس‌جمهورِ هر دوره‌ای باید امتیازات کسبی و ممکن‌‌الحصول رئیس‌جمهور قبلی را داشته باشد، ضعفهای او را نداشته باشد. هر کسی بالاخره نقاط قوّتی دارد و نقاط ضعفی دارد. رؤسای جمهور ــ چه رئیس‌جمهور امروز، چه رئیس‌جمهور فردا ــ نقاط قوّتی دارند و نقاط ضعفی هم دارند. همه‌ ما همین جوریم؛ نقاط قوّتی داریم، نقاط ضعفی داریم. آن چیزهایی که امروز برای دولت و برای رئیس‌جمهور نقاط قوّت محسوب می شود، اینها باید در رئیس‌جمهور بعدی وجود داشته‌ باشد، اینها را باید در خود تأمین کند؛ آن چیزهایی که امروز نقاط ضعف شناخته می شود ــ که ممکن است شما بگویید، من بگویم، دیگری بگوید ــ این نقاط ضعف را باید از خود دور کند. یعنی ما در سلسله‌‌ دولتهایی که پشت سر هم می‌آیند، باید رو به پیشرفت باشیم، رو به تعالی و تکامل باشیم، تدریجاً بهترینهای خودمان را بفرستیم؛ هر کسی می‌آید، پایبند به انقلاب، پایبند به ارزشها، پایبند به منافع ملی، پایبند به نظام اسلامی، پایبند به عقل جمعی، پایبند به تدبیر باشد. اینجوری باید این کشور را اداره کرد. کشور، کشور بزرگی است؛ ملت، ملت باعظمتی است؛ مسائل تشویق کننده و مبشّر، فراوان است؛ مشکلات هم بر سر راه هر ملتی، و از جمله بر سر راه ما وجود دارد. آن کسانی که آماده‌ این میدان می شوند، باید با کمال قوّت، با کمال قدرت، با توکل به خدا، با اعتماد به توانایی‌های این ملت پیش بروند.

پروردگارا! آنچه را که به خیر و صلاح این کشور است، برای این ملت مقدّر بفرما. پروردگارا! قلب مقدس ولی‌عصر را از همه‌ ما خشنود کن. پروردگارا! روح مطهر امام بزرگوار و ارواح طیبه‌ شهدا را از ما خشنود و راضی بگردان. آنچه گفتیم، برای خودت و در راه خودت قرار بده و آن را به کرمت از ما قبول کن.

والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته

۱۳۹۲/۱/۱

پی نوشت: 1) بحارالانوار، ج 67، ص 265

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد